حکم
این روزها برایم حکم آورده اند از خود شخص خدا
که عاشقی عاقبت خوشی دارد برای من *** دستم به آسمان نمی رسد اما
دست تو را که می گیرم
چند ستاره در مشت من است *** شکوفه های درختان سیب
کلاغ داده اند
و من
به جای سیب سرخ
کلاغ سیاهی را پرنکنده می خورم .
شیرین نیست
اما،
از درخت سیب چیدمش. *** میآیی فرار کنیم؟
- اگر باران بیاید
- نه، هزار سال است که نیامده
و حالا حالاها که بیاید
چشمهایت را روی هم بگذار
و دستها را روی دلت
هروقت صدای جیرجیرکها بلند شد
پرواز میکنیم
باور کن ***
که عاشقی عاقبت خوشی دارد برای من *** دستم به آسمان نمی رسد اما
دست تو را که می گیرم
چند ستاره در مشت من است *** شکوفه های درختان سیب
کلاغ داده اند
و من
به جای سیب سرخ
کلاغ سیاهی را پرنکنده می خورم .
شیرین نیست
اما،
از درخت سیب چیدمش. *** میآیی فرار کنیم؟
- اگر باران بیاید
- نه، هزار سال است که نیامده
و حالا حالاها که بیاید
چشمهایت را روی هم بگذار
و دستها را روی دلت
هروقت صدای جیرجیرکها بلند شد
پرواز میکنیم
باور کن ***